• وبلاگ : وبلاگ دارالقرآن امام علي (ع) زرين‏شهر
  • يادداشت : سلام برحسين
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زهرا 
    خداوندا...

    خداوندا تو ميداني که من دلواپس فرداي خود هستم
    مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
    مبادا گم کنم اهداف زيبا را
    مبادا جا بمانم از قطار موهبتهايت
    مرا تنها تو نگذاري
    که من تنهاترين تنهام؛ انسانم

    خدا گويد :

    تو اي زيباتر از خورشيد زيبايم
    تو اي والاترين مهمان دنيايم
    تو اي انســــان !
    بدان همواره آغوش من باز است
    شروع كن ...
    يك قدم با تو
    تمام گامهاي مانده اش با من ...

    + زهرا 
    خداوندا...خداوندا
    تو ميداني که من دلواپس فرداي خود هستم
    مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
    مبادا گم کنم اهداف زيبا را
    مبادا جا بمانم از قطار موهبتهايت
    مرا تنها تو نگذاري که من تنهاترين تنهام؛ انسانم
    خدا گويد: تو اي زيباتر از خورشيد زيبايم
    تو اي والاترين مهمان دنيايم
    تو اي انســــان !
    بدان همواره آغوش من باز است...

    + زهرا 
    روزها گذشت و گنجشک با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا مي گرفتند و خدا هر بار به فرشته ها اين گونه مي گفت : مي آيد ، من تنها گوشي هستم که غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي هستم که دردهايش را در خود نگه مي دارد و سرانجام گنجشک روي شاخه اي از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لبهايش دوختند . گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :
    " با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست ."
    گنجشک گفت لانه کوچکي داشتم ، آرامگاه خستگي هايم بود و سر پناه بي کسي ام . تو همان را هم از من گرفتي . اين طوفان بي موقع چه بود ؟ چه مي خواستي از لانه محقرم ؟ کجاي دنيا را گرفته بود؟
    و سنگيني بغضي راه بر کلامش بست.
    سکوتي در عرش طنين انداز شد. فرشتگان همه سر به زير انداختند .
    خدا گفت : " ماري در لانه ات بود .خواب بودي . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند آن گاه تو از کمين مار پر گشودي. "
    گنجشک خيره در خدايي خدا مانده بود.
    خدا گفت : " و چه بسيار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمني ام برخاستي ."
    اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود . ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت . هاي هاي گريه هايش ملکوت خدا را پر کرد .
    + يک همشهري 


    با تشکر از نويسنده وبلاگ دارالقران زرين شهر که با خلاقيت تمام و حسن انتخاب وبلاگي در خور دارالقران زرين شهر طراحي نمودند.